علیعلی، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

علی کوچولو

اولین مسافرت با علی

اولین مسافرت با علی...اولین تجربه من و بابا رامین..... اولین همکاری و همدلی من و بابا رامین ......این اولین خیلی خوب بود خیلی خوش گذشت ...  قبل از تعطیلات  تصمیم گرفتیم یه مسافرت سه نفره بریم اول ترسیدم!!!!!با علی!توی ماشین!!!یه مسافت طولانی!!!!فکرشم خیلی سخت بود ولی تمام سختیها رو به جان خریدیم و راهی سفر شدیم... همه امکانات رفاهی وتفریحی علی رو با خودمون بردیم دیگه ماشینمون جای خودمون رو نداشت بزرگترین اشتباه این بود که روروک  علی رو نبردیم با این حال خیلی خوب با آب و هوا و شرایط جدید کنار اومد وپسر خیلللللللی خوبی بود همه از ساکت و آرام بودنش تعریف میکردن!!!!!! پسر منه دیگه.. دوست دارم خوشگلم......   وحالا عکس....
29 خرداد 1392

بدون عنوان

ماهگیت مبارک پسرم   مبارک  مبارک هفت ماهگیت مبارک بیا شمع ها رو فوت کن که صد سال زنده باشی پسر گلم هفت ماه از بهترین روزهامو با تو گذراندم ...  هفت ماهه که مادرم رو درک میکنم ...هفت ماه که خونه دل من و بابات رنگ و بوی دیگه ای گرفته... هفت ماهه که هزاران بار اسم پاکت، داره تکرار میشه ...هفت ماهه که هفت روز هفته رو با هم هستیم...هفت هفت و هفت راستی که هفت چه عدد زیباییه و عدد مقدس هفت روز هفته.......هفت آسمان.....هفت طبقه بهشت......هفت بار طواف کعبه ......هفت سین......هفت رنگ رنگین کمان..... هفت خوان رستم.......هفت شهر عشق..... هفت دریا..... هفت اقلیم.....هفت نت موسیقی....هفت حس...... هفت پیکر...... هفت علوم انسانی.......
12 خرداد 1392

دخملی پسملی مامان

امروز با این لباسی که تن علی پوشیدم دوست داشتم یه دخمله خوشگل میداشم...حالا شاید در آینده واسه  علی یه همبازی به دنیا بیارم        وای فکرشم نمی تونم بکنم با دو بچه وللللللی اینجوری بود که به فکر یه دختر افتادم ببینین آخ قربونت برم... صورتی خیلی بهت میاد    این لباس رو عمه رویا به نیابت از مشهد آورده بود البته من تو رو نداشم همیشه هم فکر میکردم خدا بهم یه دختر میده ولللللللی حالا خدارو شکر برای تو پسرکم   ...
7 خرداد 1392

تبریکات روز پدر

پدر یعنی تپش در قلب خانه      پدر یعنی تسلط بر زمانه   پدر احساس خوب تکیه بر کوه    پدر یعنی تسلی روز اندوه       پدر یعنی غرور و مستی من       پدر یعنی تمام هستی من                                این روز رو به بابای که خیلی دوستش دارم تبریک میگم و دستشو می بوسم ...   هیچوقت نمی تونم زحماتشو جبران کنم   و بابا جون که مهربان ترین پدر شوهر دنیاست ... انشالله صد سال زنده باشن   ودر آخر به بابا رامین که تمام زندگی...
7 خرداد 1392

روز پدر

       سر چشمه ی عشق با علی آمده است   گل کرده عشق تا علی آمده است  شد کعبه حرمخانه میلاد علی(ع)     کز کعبه صدای یا علی آمده است         روز پدر را به همه پدران تبریک میگم...       ...
3 خرداد 1392

سمنو پذون

هر سال فصل بهار خونه مامان زن دایی مریم نذر سمنو دارن منم هر سال پای این نذر بودم و خدا حاجتمو داده ،امشب خیلی خوشحالم که با تو پسر گلم رفتم و از خدا آرزوی سلامتی برات خواستم و عاقبت بخیری انشالله،جای همه رو خالی کردیم و برای همه هم دعا خدا قبول کنه اینم عکسای تو پای نذر سمنو     امشب قبل از اینکه بریم پای نذر رفتیم خونه مانی (مامان من) با یه کیک روز مادر رو بهش تبریک گفتیم    مانی جونم دوست داریم  انشالله صد سال زنده باشی...   ...
12 ارديبهشت 1392

شش ماهگی

سلام پسرم قند عسلم 6  ماهگیت مبارک  از وجود تو خدا رو شکر میکنم ،6 ماهه که دنیای من وبابات خیلی قشنگ شده به خاطر تو عزیرم از وقتی که با اون پاهای کوچولوت قدم به زندگیمون گذاشتی با  خودت برکت و شادی آوردی دوست دارم یه دنیا..... نه !!!یه دنیا کمه دنیا دنیا دنیا دوست دارم ،زندگی مامان قربون اون نگاهای معصومت بشم پسر مهربانم ،بوس بوس بوس       ...
12 ارديبهشت 1392

روز مادر مبارک

 امروز  روزِ توست، ای مهربان‌ترین فرشته‌ی خدا. بگو چگونه تو را در قاب دفترم توصیف کنم؟ صبر و مهربانیت را چطور در ابعاد کوچک ذهنم جا دهم؟ آن زمان که خط خطی های بی‌قراری ام را با مهر و محبّتت پاک می‌کردی و با صبر و بردباری کلمه‌ به کلمه ی زندگی را به من دیکته می‌گفتی خوب به خاطرم مانده است. و من باز فراموش می‌کردم محبت تشدید دارد. در تمام مراحل زندگی، قدم به قدم، هم پای من آمدی، بار ها بر زمین افتادم و هر بار با مهربانی دستم را گرفتی. آری، از تو آموختم، حتی در سخت ترین شرایط، امید را هرگز از یاد نبرم. یادم نمی‌رود چه شب ها که تا صبح بر بالینِ من، بوسه بر پیشانیِ تب دارم می‌زدی ...
11 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی کوچولو می باشد